به طور کلی، من مرد را درک می کنم - زن ها آنقدر خوب هستند که مغزشان را بیرون بیاورند، که من گاهی اوقات دلم می خواهد دوستی داشته باشم که به سختی می توانم آن را بکنم! جالب ترین چیز این است که دوست دخترش از آن خوشش آمد و او پیشنهاد کرد که گاهی برای تغییر در رابطه از چنین بازی نقش آفرینی استفاده کند!
تویوتا| 33 چند روز قبل
اینطوری دودکش رو تمیز کردم... عالیه!
ساندژیت| 7 چند روز قبل
♪ می خوام همه تون رو لعنت کنم ♪
ویاچسلاو| 25 چند روز قبل
او به زودی مادرش را لعنت کرد، همانطور که باید باشد، اگرچه به احتمال زیاد این نامادری او بود، اما اغلب با آنها اتفاق می افتد.
هیچکاک| 39 چند روز قبل
خیلی شور و شوق، من عاشق این نوع صحنه هستم. استخر فوق العاده است، بزرگ با آب تمیز، درست برای بازی های لزبین. دو دختر خوب لیسیدند و بیدمشک یکدیگر را مالیدند در حالی که سومی بالای سرش سیگار می کشید. گرچه فکر می کنم بعداً به او هم رسید.
کامرون| 48 چند روز قبل
شماره را به من بده، حداقل بیا لعنت کنیم.
تنگول| 15 چند روز قبل
پسر زیر دوش داشت به مادرش نگاه می کرد. او را گرفت و تصمیم گرفت به او درس جنسی بدهد. دمدمی مزاج، دم دستی، و لعنت بر روی زمین. او همه چیز را به وضوح توضیح داد.
اوه من اونجا| 19 چند روز قبل
... سرد
مهمان من| 53 چند روز قبل
نوه به پیرمرد علاقه داشت و پدربزرگ هنوز پر انرژی بود، چهره اش در گل و لای گم نمی شد. پیرمرد سوراخ او را درست کرد، نوه خوب خوب پیش رفت، اگرچه با یک آبجو حتی بهتر بود.
به طور کلی، من مرد را درک می کنم - زن ها آنقدر خوب هستند که مغزشان را بیرون بیاورند، که من گاهی اوقات دلم می خواهد دوستی داشته باشم که به سختی می توانم آن را بکنم! جالب ترین چیز این است که دوست دخترش از آن خوشش آمد و او پیشنهاد کرد که گاهی برای تغییر در رابطه از چنین بازی نقش آفرینی استفاده کند!
اینطوری دودکش رو تمیز کردم... عالیه!
♪ می خوام همه تون رو لعنت کنم ♪
او به زودی مادرش را لعنت کرد، همانطور که باید باشد، اگرچه به احتمال زیاد این نامادری او بود، اما اغلب با آنها اتفاق می افتد.
خیلی شور و شوق، من عاشق این نوع صحنه هستم. استخر فوق العاده است، بزرگ با آب تمیز، درست برای بازی های لزبین. دو دختر خوب لیسیدند و بیدمشک یکدیگر را مالیدند در حالی که سومی بالای سرش سیگار می کشید. گرچه فکر می کنم بعداً به او هم رسید.
شماره را به من بده، حداقل بیا لعنت کنیم.
پسر زیر دوش داشت به مادرش نگاه می کرد. او را گرفت و تصمیم گرفت به او درس جنسی بدهد. دمدمی مزاج، دم دستی، و لعنت بر روی زمین. او همه چیز را به وضوح توضیح داد.
... سرد
نوه به پیرمرد علاقه داشت و پدربزرگ هنوز پر انرژی بود، چهره اش در گل و لای گم نمی شد. پیرمرد سوراخ او را درست کرد، نوه خوب خوب پیش رفت، اگرچه با یک آبجو حتی بهتر بود.