فکر می کنم این یکی از انواع سفرهای دور شهر است. پسرها به خانمهای کسلشده پیشنهاد میکنند با ماشین در شهر بچرخند، و خانمها از این طریق از بچهها تشکر میکنند. در این صورت تبدیل به سه نفر شد.
من مهمان نیستم| 27 چند روز قبل
من از شما پسرها می خواهم که مرا اینطور لعنت کنید.
میشل| 55 چند روز قبل
و دیدی چطور چشمان سبزه با دیدن پول روشن شد؟ حیاش کجا رفت... و به او داد در الاغ!
دیک| 31 چند روز قبل
من یک بیدمشک هستم.
کرجا| 54 چند روز قبل
برادر یکی از همکلاسی هایش تصمیم گرفت صورتش را نفروشد و به دوست دختر خواهرش لعنتی زد. و وقتی خیلی خوب پیش رفت، او را در تمام سوراخ هایش لعنت کرد و او را با تقدیرش دوش داد. چنین زیبایی را باید هر جا که ممکن است کوبید، چنین هدیه ای را نباید از دست داد.
برای من انجامش بده
فکر می کنم این یکی از انواع سفرهای دور شهر است. پسرها به خانمهای کسلشده پیشنهاد میکنند با ماشین در شهر بچرخند، و خانمها از این طریق از بچهها تشکر میکنند. در این صورت تبدیل به سه نفر شد.
من از شما پسرها می خواهم که مرا اینطور لعنت کنید.
و دیدی چطور چشمان سبزه با دیدن پول روشن شد؟ حیاش کجا رفت... و به او داد در الاغ!
من یک بیدمشک هستم.
برادر یکی از همکلاسی هایش تصمیم گرفت صورتش را نفروشد و به دوست دختر خواهرش لعنتی زد. و وقتی خیلی خوب پیش رفت، او را در تمام سوراخ هایش لعنت کرد و او را با تقدیرش دوش داد. چنین زیبایی را باید هر جا که ممکن است کوبید، چنین هدیه ای را نباید از دست داد.